معنا: خائن

مترادف: بدعهد | لاکردار | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خائن

مترادف: لامروت | لاکردار | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خائن

مترادف: لامروت | بدعهد | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خائن

مترادف: لامروت | بدعهد | لاکردار | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خائن

مترادف: لامروت | بدعهد | لاکردار | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: زیر و رو کشیدن، خیانت کردن

مترادف: خلاف عهد عمل کردن | بدعهدی کردن | و...

مثال: همیشه رو بازی کرده‌ام؛ اما امروز فهمیدم این همه مدت برایم زیر و رو کشیده.

موضوع: بازی، خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | بدعهدی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | خلاف عهد عمل کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | خلاف عهد عمل کردن | بدعهدی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | خلاف عهد عمل کردن | بدعهدی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | خلاف عهد عمل کردن | بدعهدی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | خلاف عهد عمل کردن | بدعهدی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: خیانت کردن

مترادف: زیر و رو کشیدن | خلاف عهد عمل کردن | بدعهدی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: توطئه کردن

مترادف: آشی پختن برای کسی | زیر آب کسی را زدن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: توطئه کردن

مترادف: توطئه چیدن | زیر آب کسی را زدن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: توطئه کردن

مترادف: توطئه چیدن | آشی پختن برای کسی | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: تبانی کردن

مترادف: روی هم ریختن با کسی | تبانی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: تبانی کردن

مترادف: گاوبندی کردن | تبانی کردن | و...

موضوع: خیانت و توطئه

معنا: تبانی کردن

مترادف: گاوبندی کردن | روی هم ریختن با کسی | و...

موضوع: خیانت و توطئه