باریک شدن

  • معنا: اهمیت دادن

  • مترادف: از چیزی چشم برنداشتن | میخ چیزی شدن | آب دست کسی بودن زمین گذاشتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

میخ‌شدن

  • معنا: اهمیت دادن

  • مترادف: از چیزی چشم برنداشتن | میخ چیزی شدن | آب دست کسی بودن زمین گذاشتن | مته به خشخاش گذاشتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

محل ندادن

  • معنا: اهمیت ندادن

  • مترادف: بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

خیالی نیست

  • معنا: اهمیت ندادن

  • مترادف: بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

دایورت

  • معنا: اهمیت ندادن

  • مترادف: بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

منصرف شدن

  • معنا: اهمیت ندادن

  • مترادف: بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

شتر دیدی ندیدی

  • معنا: عبارت اهمیت ندادن

  • مترادف: به‌ درک | برد که برد | بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

راه رو گرفتن و رفتن

  • معنا: اهمیت ندادن

  • مترادف: بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • مثال: انگار نه انگار که اتفاقی افتاده، راهش رو گرفت و رفت.

  • موضوع: توجه و اهمیت

هَتَل شدن

  • معنا: اهمیت ندادن

  • مترادف: بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

قرطاس‌بازی

  • معنا: کاغذبازی کردن، جلب توجه کردن

  • مترادف: کاغذبازی | نخ دادن | خط دادن | و...

  • موضوع: مسئولیت و انجام کار، توجه و اهمیت

خط دادن

  • معنا: جلب توجه کردن، اطلاعات دادن

  • مترادف: قرطاس‌بازی | نخ دادن | گِرا دادن | آمار دادن | کیودادن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت، امنیت و اطلاعات

شتر دیدی ندیدی

  • معنا: عبارت اهمیت ندادن

  • مترادف: به‌ درک | برد که برد | بی‌خیال شدن | چشم‌پوشی کردن | نادیده گرفتن | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

به‌ درک

  • معنا: عبارت اهمیت ندادن

  • مترادف: شتر دیدی ندیدی | برد که برد | و...

  • موضوع: توجه و اهمیت

برد که برد

  • معنا: عبارت اهمیت ندادن

  • مترادف: شتر دیدی ندیدی | به‌ درک | و...

  • مثال: دزدها همۀ پول‌ها رو بردن که بردن. (امیدی به پیدا شدن پول‌ها نیست) بردن که بردن، فدای سرت. (اهمیت نداشتن)

  • موضوع: توجه و اهمیت

رفت که رفت

  • معنا: عبارت اهمیت ندادن

  • مترادف: شتر دیدی ندیدی | به‌ درک | برد که برد | و...

  • مثال: بار و بندیلش رو برداشت و یه روز بی‌خبر رفت که رفت. (رفتن بدون بازگشت) رفت که رفت. به درک! (اهمیت نداشتن)

  • موضوع: توجه و اهمیت