«آتش به پا کردن» | چطور بگم

آتش به پا کردن

برای این تعبیر، 1 کاربرد ثبت شده. در ادامه می‌توانید جزئیات این کاربرد را ببینید.

کاربرد 1

معنا:

جنجال کردن
موضوع:

جنجال و دعوا
مترادف:

سر و صدا راه انداختن | کولی‌بازی درآوردن | داد و قال کردن | آتش سوزاندن | قیامت کردن | کاسه‌کوزه را به هم ریختن | جار و جنجال راه انداختن | معرکه راه انداختن | شلوغی به پا کردن | درگیری راه انداختن | آشوب به پا کردن | جنجال به پا کردن | قشقرق به پا کردن | شری کردن | راه انداختن دعوا و جار و جنجال | معرکه گرفتن | المشنگه به پا کردن | باعث آشوب شدن | آتش به پا کردن | مردم را دور خود جمع کردن | شر به پا کردن | دعوا و درگیری راه انداختن | دیگران را دور خود جمع کردن | پرخاش کردن | محشر راه انداختن | شلوغ کردن
توضیح:

نجفی: کنایه از باعث آشوب شدن، آشوبگری کردن
مثال:

مشارکت‌کنندگان

جواد کاظمی دلوئی:
ثبت تعبیر | 7 سال قبل

تعبیرهای مرتبط

(به‌زودی)

جدیدترین تعبیرها

(به‌زودی)